کهکشان تنهایی جای خالیت مثل کفش سیندرلااندازه هیچکدوم از مردم شهر نشد!!! |
|||
سلام به همگی خیلی ممنون که نگاه مهربونتون رو به "کهکشان تنهایی" میسپارید امیدوارم از وبم خوشتون بیاد.. نظر یادتون نره این وبلاگم متعلق به خودمه حتما بهش سر بزنید و نظر بدید HTTP://BARF73.NILOBLOG.COM
سلام به همه دوستان امروز خیلی خوشحالم چون آهنگ جدیدی که دایی عزیزم مجید خونده الآن تو وبسایتش هست آدرسش www.majidlashgari.roomfa.com حتما بهش سربزنید و دانلودش کنید ممنون میشم اگه برام نظر بذارید خداحافظ تا بعد از امتحانام.. بی مقدمه شروع می کنم چرا که من بلد نیستم مثه همه عاشقای عاشق پیشه با لفظ قلم و حرف های پر احساس شما رو ببرم تو اوج احساس راستش یه کم هوس کردم باهاتون خودمونی تر صحبت کنم ، چیزی که خیلی ماها نمی تونیم درکش کنیم . می خوام درباره عشق خودم صحبت کنم ، آره منم عاشق شدم ولی به جای اینکه بخوام حرف عاشقانه بزنم اینبار داستانی رو واستون تعریف می کنم که به همه اونایی که عاشق پیشه شدن ثابت کنم که عشق واقعی اون چیزی نیست که فکر می کنید ، داستان از اون روزی شروع میشه که یه دختر پسر جوون داشتند سوار موتور می شدند و با سرعتی نزدیک به ۱۲۰ کیلومتر سوار موتور سیکلت در حال گذر بودند. دختر میگه که آروم تر برو من می ترسم ولی پسره می گه نه داره خوش می گذره ولی دختره می گه نه اصلا خوش نمیگذره تو رو خدا خواهش می کنم که آهسته تر برو خیلی وحشتناکه.. ولی پسر می گه بهم بگو دوستت دارم دختره هم می گه باشه دوستت دارم و تو رو خدا آروم تر برو پسره میگه ازت می خوام که منو محکم بغل کنی و دختره حرفشو گوش می کنه و بغلش می کنه تو همون حال می گه کلاه ایمنی منو برداری بذاری سرت؟اذیتم میکنه..و دختر انجام می ده حقیقت این بود که اول سر پایینی پسر که سوار موتور سیکلت بود متوجه شد ترمز بریده اما نخواست دختر بفهمه در عوض خواست یکبار دیگه از دختر بشنوه که دوستش داره(برای آخرین بار) فقط می خوام بگن واسه عشقتون ارزش بذارید… دو شنبه 22 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : نسیم حیات
11=9+2*1 111=9+3*12 1111=9+4*123 11111=9+5*1234 111111=9+6*12345 1111111=9+7*123456 11111111=9+8*1234567 111111111=9+9*12345678 1111111111=9+10*123456789 بیایید دستهایمان را بالا ببریم و در این روز ویژه و خاص روز تولد مولا علی(ع) از درگاه الهی بخواهیم: خدایا چراغ هیچ خانه ای بی حضور پدر خاموش نشود.. الهی آمین ولادت باسعادت مولای عاشقان و روز پدر مبارک باد... مادرم روزت مبارک مادر بودن تنها کار دنیاست که بازنشستگی ندارد و تنها حقوقی که میگیرد عشق است..
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : نسیم حیات
لطفا نظر خودتون رو در رابطه با این عکس بفرمایید که چه می بینید؟/؟ سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, :: 21:55 :: نويسنده : نسیم حیات
عکس دوران دبیرستان شبنم قلی خانی به همراه دوستش عکس جدید شبنم قلی خانی نظر فراموش نشه لطفا.. شنبه 26 بهمن 1392برچسب:http://www,loxblog,com/userfiles/pimage/5893813Slide5,JPG, :: 22:36 :: نويسنده : نسیم حیات
به یاد داشته باشیم که انسانها در کنار هم عاشق اند و دور از هم عاشق تر...
همیشه خواهری از یه مادر بودن نیست گاهی از رفاقت خواهرانی متولد می شوند که هیچ مادری قادر به تولد آنها نیست!! باورکن تنهایی خیلی بهتر از با بعضیا بودنه آخه بعضیا تنهاترت میکنن..! شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : نسیم حیات
علاقه و محبت شدیدی که به تو ابراز میکردم دروغ و بی احساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو بود که روز به روز بیشتر میشد و بیشتر تو را میشناختم به دورنگی تو بیشتر پی می بردم این احساس در قلب من جای میگیرد و بالاخره باید از هم جدا شویم چون دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم که روزی شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی همچون گل بهاری کوتاه بود ولی درهمین مدت کوتاه توانستم به جاهلیت و پستی تو پی ببرم و بسیاری از صفات اخلاقی تو برای من روشن شد و مطمئن هستم که این خشونت و طبع بدخویی تو بالاخره مرا بدبخت خواهد کرد و اگر این دوستی ما از سر بگیرد تمام عمر را به پشیمانی خواهم گریست و اگرچه افسانه آشنایی ما نیز جدایی است و جدا ازهم ما خوشبخت خواهیم بود و حالا لازم است که بگویم این موضوع مرا هیچوقت فراموش نکن و مطمئن باش این را سرسری نمی نویسم و چقدر ناراحت کننده است اگر بازهم بخواهی دوست من باشی! بنابراین از تو میخواهم جواب نامه ام را ندی چون نامه تو سراسر دروغ و تظاهر است که شاید عشق و محبت است از تو متنفر شده ام و من تصمیم گرفتم برای همیشه تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمیتوانم خودم را راضی کنم که دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم..! حالا اگه واقعا عاشقی این نامه رو از اول یک خط در میون بخون شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 21:51 :: نويسنده : نسیم حیات
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است دلت که گیر کسی باشد همیشه می گیرد.. کسی که از صدا میگفت به لب مهر سکوتم زد مرا بالای بالا برد ولی سنگ سقوطم زد چه ها گفتند و نشنیدم بدی کردند و بخشیدم ز تیغ گریه اشکم ریخت ولی من باز خندیدم سکوتم حرف ها دارد ولی چشم و دهان بستم ببین ای خوب دیروزی کجا بودم.. کجا هستم..!؟ پروردگار من.. جهان سرشار از دل بستن ها و دل شکستن هاست و چه حسی دارد وقتی: دلشکسته از دل بستن ها به تو روی می آورم تا در کنار تو بار دیگر آرامش را تجربه کنم که: در کنار بندگانت از دست دادمش.. زندگی جیره مختصری است مثل یک فنجان چای.. و کنارش عشق است مثل یک حبه قند.. زندگی را با عشق نوش جان باید کرد..! مادرم مرا ببخش درد بدنم بهانه بود کسی رهایم کرده بود که صدای بلند گریه ام اشکهایت را درآورد.. صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() نويسندگان
|
|||
![]() |